از او خواستم که برایم زندگی بکشد. نمیدانم بر چه اساسی از او که در مسائل ساده هم مشکل داشت چنین درخواست پیچیدهای کردم. به او تقلب رساندم و زندگی را چیزی بسیار دوستداشتنی برایش شرح دادم و او دایرههای پر و تو خالی کشید، چون احساس میکرد من از زود تمام شدن نقاشی ناراحت میشوم. نگاهی به من انداخت و کنارش آن موجود بدقواره را اضافه کرد و آخر کار خودکار را به دندان گرفت و شروع به کشیدن روی ملافهها کرد که از دستش گرفتم. سحر آرام بود و گوشهگیر. بالای تختخوابش کاغذی چسبانده بودند که مشخصاتش را نوشته بود؛ متولد 60، لجباز، خودآزار، بیقرار، دگرآزار. دستش را از لای میلههای تخت بیرون آورده و دستم را گرفته بود. دستم را محکم گرفته بود و دست دیگرش روی چشمهایش بود. بیصدا از ته دل میخندید و خوشحال بود. موهایش را کوتاه کوتاه کرده بودند و چشمهای درشت و مشکیاش بیشتر به چشم میآمد. سرش را داخل دفتر نقاشیاش کرده بود و مشغول کشیدنم بود که بیپروا همه را رها کرد و دستهایم را گرفت. دستهایم را محکم گرفت و با کلمههای کوتاه و شمردهشمرده تقلا کرد: «بیا... باز هم بیا.»
توانبخشی امام علی (ع) حامی 300 معلول ذهنی و جسمی - حرکتی
مرکز توانبخشی امام علی (ع) نزدیک به 6 سال است که به مؤسسه خیریه نیکآفرینان غدیر واگذار شده و بهصورت شبانهروزی محل نگهداری ۳۰۰دختر معلول ذهنی و جسمی- حرکتی بالای 14سال است. این مرکز که حدودا 10سال پیش زیر نظر بهزیستی بوده است، درحالحاضر کاملا بهصورت خصوصی و با کمکهای مردمی با نظارت بهزیستی اداره میشود. مرضیه علیمحمدی، مدیر مشارکتهای مردمی، توانبخشی درباره اینکه این بچهها چگونه پذیرش شدهاند، میگوید: «بسیاری از بچهها را بعد از تولد گذاشته و رفتهاند که بهاصطلاح مجهولالهویه محسوب میشوند؛ یا اینکه بعد از تولد و سانحهای که موجب معلولیت شده است، توان نگهداری نداشته و رهایشان کردهاند. البته دادستانی کفیل دخترانی است که مجهولالهویه بودهاند، برای آنها شناسنامه صادر کرده و سرپرستی آنها به بهزیستی واگذار شده است.» دختران توانبخشی امام علی (ع) با توجه به میزان معلولیتشان در سه بخش «بهاران»، «دریا» و «گلها» نگهداری میشوند. دختران بخش «بهاران» با وجود معلولیتهای ذهنی و جسمی - حرکتی تا حدودی ارتباطپذیرتر هستند. توجه و ابراز محبت را میفهمند و به آن واکنش نشان میدهند. دختران بخش «دریا» درک کمتری نسبت به محیط پیرامونشان دارند، فاقد احساسات و ادراکات قابلذکر هستند و در شرایط ایزوله و خاصی تحت کنترل هستند. حتی برخی از آنها ممکن است ناخواسته به خود و اطرافیانشان آسیب وارد کنند. دختران بخش«گلها» نیز دچار معلولیت ذهنی و خصوصا جسمی حادتری هستند و از کمترین توانایی حرکتی برخوردارند.
«دوماد بیاد، عروسی کنیم»
خودش میگفت «لباس عروس.» هرچه فکر میکنم هیچ نشانهای از جنون نداشت. از بیشتر آدمهایی که دیده بودم باهوشتر بود، عشق را میفهمید. حس داشت؛ مثل بقیه آدمها کرخت و ترسیده نبود. میتوانست بخندد؛ خندهاش آنقدر واقعی بود که آدم بیاختیار خندهاش میگرفت. میتوانست گریه کند، میتوانست عشقبازی کند؛ اسمش ژاله بود و متولد ١٣٤٥. روی تختش نشسته بود و بقچهای را بغل کرده بود. مدام با دست اشاره میکرد و بهزحمت: «بیا!...بیا!» را ادا میکرد. به تختش که رسیدم دیگر آرام شده بود؛ بقچهاش را که روی دست گرفته بود جلوتر میآورد و دربارهاش حرف میزد. خواستم دستم را دراز کنم، انگار که فکرم را خوانده باشد، لبخند محوی زد. حرفهایش نامفهوم بود، دمپاییهای ابری سرمهایاش را به طرفم گرفته بود و پشت هم میگفت: «عروس.. عروس.. کفش عروس.» از مچ یکی از دستها تا آرنجش پر از دستبند بود. دستش را جلو آورده بود و شروع کرده بود به رقصیدن. میرقصید و دلش از دامادی پر بود که جرأت حرف زدن را از او گرفته بود: «دوماد بیاد، عروسی کنیم.» مادریار به سمتش رفته بود و به او قول عروسی داده بود: «لباس عروسیش رو گذاشته تو این بقچه و به همه میگه قراره وقتی دوماد میاد لباس عروسیش رو بپوشه و اینجا جشن بگیره و برقصه.» ژاله آرام بود، آزارش به مورچه هم نمیرسید. با موهای کوتاه جوگندمی و چشمهای عسلی و صورت در صلحش، جان میداد برای لبخندهای از ته دل. «بیا بریم دنبال دوماد.» اینها را کلی طول کشید تا گفت؛ شروع کرده بود به رقصیدن دوباره و با دوماد دوماد گفتن منتظر بود. منتظر دامادی تا بقچهاش را باز کند.
پرداخت هزینههای چند 100میلیونی با کمک خیرین
دختران توانبخشی امام علی (ع) از سراسر کشور به اینجا آمدهاند و با ناامیدی از نزدیکانشان به این مرکز پناه آوردهاند. هزینههای درمانی و خدماتی آنها تا زمانی که زیر نظر بهزیستی بودهاند از طریق همین مرکز تأمین میشده اما بعد از اینکه نگهداری شبانهروزی آنها به این مؤسسه خیریه واگذار شده صفر تا صد هزینهها توسط مردم و کمکهای خیرین بوده است. البته برای هرکدام از این افراد هزینه ماهانه یک میلیون و 600 هزار تومان برآورد شده است که در ماه حدودا 650 میلیون تومان میشود و بهزیستی باید 400 هزار تومان آن را پرداخت کند ولی در این 6 سال مرکز امام علی (ع) از هیچ بودجه دولتی استفاده نکرده و کاملا مردمی و با کمک خیرین بوده است. به گفته علیمحمدی، مجتمع توانبخشی 200پرسنل دارد که از این تعداد 100 نفر مادریار هستند که به ازای هر 10مددجو، یک مادریار برای هر بخش وجود دارد. مادریارها تحصیلات چندانی ندارند و مثل مادر از مددجوها نگهداری میکنند. مابقی هم پرستار، بهیار و پزشک هستند که در بخشهای مختلفی فعالیت میکنند. مهمترین بخش برای این افراد، کاردرمانی و گفتاردرمانی است که روی بلع افراد و تحرک جسمی آنها تمرکز میکنند. مدیر مشارکتهای مردمی توانبخشی امام علی (ع) با اشارهبه اینکه این افراد قابلدرمان نیستند و فقط باید مراقب باشیم از این بدتر نشوند، میگوید: «از 6 سال اخیر که توانبخشی کاملا مردمی و خصوصی شده، آمار فوتیها کاهش یافته و شرایط نگهداری و درمانی دختران توانبخشی از زمانی که این مرکز به خیریه نیکآفرینان غدیر واگذار و از حمایت بهزیستی خارج شد، بسیار پیشرفت داشته و نسبت به گذشته بهبود یافته است. این پیشرفت در بخشهای مختلفی از جمله موسیقیدرمانی و نقاشیدرمانی در بخش روانشناسی، کلینیکهای پزشکی و دندانپزشکی در مجتمع، کاردرمانی و گفتاردرمانی و توجه ویژه به سلامت و حفظ بهداشت مشهود است. علاوه بر این ماهانه حدود 40میلیون تومان دارو برای مجتمع خریداری میشود.»
«بریم خونه، با هم بریم خونه، دخترم»
آفتاب از پنجره افتاده روی خطوط راهراه زرد ملافهای که نیمهبیدار، وسطش کشوقوس میرود. روی نگاه کردن به صورتش را ندارم؛ زیرچشمی و از پشت تختها نگاهش میکنم. نگاهش تا گردنم میرسد و به محض رسیدن به چشمها، بلندبلند میخندد، دستهایش را باز میکند و به آغوشش دعوتم میکند. منیره متولد ١٣٤٠ است و روی برگه مشخصاتش نوشته «خودآزار». خودم را در آغوشش رها میکنم. با زبان بیزبانی قربانصدقهام میرود و آغوشش را هر لحظه محکمتر میکند. «منو ببر خونمون؛ بریم خونه» به پنجره اشاره میکند و سرش را به آغوشم سفت میچسباند. «بیرون، خونه، دخترم» انگار دلش میخواست موج بردارد و پرواز کند اما میلههای تخت مانعش میشد. وصف آن لحظه البته در خطوط نمیگنجد. حالا آغوشش را رها کرده و سرش را پایین انداخته بود؛ برایش گفتم کنار خودت یک تخت هم برای من پیدا میکنی؟ دستم را گرفت، دستم را محکم گرفت و به آغوشش کشید، انگار که مادری دخترش را در آغوش بگیرد و لرزید. بار آخر اشکهایش روی گونهاش جاری شد. اینجا تختها بههمچسبیده و با هم گروهی زندگی میکنند ولی دنیای هرکدامشان سایه نارونی را میماند که هر روز از درز پنجرهها زندگی را برایشان رنگ میکند. خودش را به میلههای تخت چسبانده بود تا بتواند راحتتر در آغوشم بگیرد. تندتند و نامفهوم حرف میزند و کلمهها را بهسختی بیرون میکشد و مثل قابهای ظریف خاتمکاریشده با لذت روی هم میچیند. «بریم خونه، با هم بریم خونه، دخترم» بارها این کلمات را تکرار میکند. انگار که نخواهد حرفهایمان تمام شود. نگاهم دوباره به برگه مشخصاتش میافتد و «خودآزاری»اش برایم پررنگ میشود. چند سال است همه را در آغوش گرفته، دخترم خطابشان کرده و خواسته به خانهاش برود؟
«بزرگترین مجتمع توانبخشی کشور» در انتظار بهرهبرداری
وضعیت ساختمان فعلی مجتمع توانبخشی که بیش از 45 سال قدمت دارد، در ابتدا خیلی نامناسب بود و با کمکهای مردمی تا حدودی بهتر شد ولی به خاطر قدمت زیاد ساختمان و تعداد بالای افراد امکان تخریب آن هر لحظه ممکن است و با توجه به وضعیت دختران، شرایط نگرانکنندهای را رقم میزند. در همین میان حسین زاجکانیها، مدیرعامل مدیر عامل مرکز خیریه نیکآفرینان غدیر، از ساخت ساختمانی جدید خبر میدهد و میگوید: «بزرگترین مشکل ما، ساختمان مجموعه توانبخشی امام علی (ع) است. ساختمان متعلق به ۵۰ سال پیش است بنابراین ما در حال ساخت ساختمانی با استانداردهای بینالمللی هستیم که تا طبقه چهارم آن ساخته شده است. با ساخت ساختمان جدید ما میتوانیم از نعمت خانواده برای نگهداری از این معلولان عزیز بهرهمند شویم. اگر این ساختمان بهرهبرداری شود بهعنوان «بزرگترین مجتمع توانبخشی کشور» خواهد بود که میتواند علاوه بر 300 نفر از دختران توانبخشی برای مددجویان و افرادی که مشکلات اینچنینی دارند در مناطق اطراف خود امکانات و تسهیلات لازم برای درمان فراهم کند. علاوه بر این در ساختمان جدید که با رعایت استانداردهای بینالمللی برای این افراد ساخته شده، شرایط و شأن معلولان در آن حفظ میشود و به صورت گروهی و با کمترین امکانات با همدیگر زندگی نخواهند کرد.» او روی کمکهای مردم هم حساب باز کرده و میگوید: «تمام هزینههای مرکز اعم از پوشاک و غذا و داروی بچهها با کمکهای مردمی تأمین میشود. به خاطر اینکه بچهها کنترلی روی خودشان ندارند و لباسهایشان با مواد ضد عفونی کننده قوی شسته میشود، مصرف پارچه و پوشک خیلی زیاد است. جدا از معلولیتی که این دختران ما دارند، هر کدامشان هم بیماریهای خاص خود را دارند و بنابراین نیازهای دارویی و تجهیزات پزشکی و بیمارستانی هم دارند.»
۴۲۴۲
نظر شما